anti boy-part40
U kiss stories
من اینجا از u-kiss داستان می نویسم امیداوارم خوشتون بیاد
نگارش در تاريخ شنبه 2 دی 1391برچسب:, توسط sara

تقریبا میشه گفت لخت بود....

با موبایلم یه عکس خوشگل ازش گرفتم و بعد به سمتش رفتم و دم گوشش گفتم:اگه دهنتو باز کردی این عکس همه جا پخش میشه حتی به دست خانوادت....

همین طور که میلرزید با لکنت گفت:ن..نه..نه خانوادم..نه...

سارا:پس همین الان از اینجا گمشو... دهنتم ببند....

با سرعت نور لباسشو پوشید و قبل از خروجش از اتاق لباساشو  چک کردم و بعد از اتاق شوتیدمش بیرون......بعد ولو شدم رو مبل...که چشمم به قرصای روی میز افتاد تازه یاده رن افتادم...و از جام پریدم و به طرف توالت رفتم با شتاب درو باز کردم که یه صدای گارام اومدم انگار یه شی پشت در بود درو که کامل باز کردم با رن مواجه شدم که پخش زمین شده بود.....

سارا:منگ بدبخته فلک زده...اخه مجبور بودی اونارو بخوری....

با هزار بدبختی از رو زمین بلندش کردم و جلو کاسه توالت قرارش  دادم...

سارا:یالا بالا بیار.....بالا بیار لعنتی تا نزدم شلوپلت کنم....ااااااااااااااه.....و یکی زدم پس گردنش که ترکید....

رن:ععععععععععععععععوق

سارا:ااااااااااااااااااااااااااااااااه حالمو به هم زدی......

بعد از اینکه هر چی خورده بودو بالا اورد به زور صورتشو شستم و با بدبختی رو تخت خوابوندمش....

سارا:جنازه بببببوق   بی خاصیت...بببببببوق....اه اه..دم پنجره رفتم و پنجره رو باز کردم تا یه کم هوا بخورم که چشمم به خبرنگارا افتادو که با دوربین نزدیکای در هتل کمین کرده بودن..رنگم پرید  زود پنجره رو بستم و ازش فاصله گرفتم.....

سارا:رنننننننننننننن ای خدا از رو زمین برت نداره.....

به طرف موبایلش رفتم و شماره جی.ار رو گرفتم.....

جی.ار:رننننننننننننننن کدوم گوری هستی؟

سارا:کر شدم ....

جی.ار:شما؟

سارا:سارا هستم....

جی.ار:ااااا سلام....اون ورپریده پیش توا؟

سارا:اره فقط میتونم بهت بگم بدبختبم به این ادرسی که بت اس میدم زود خودتو برسون خوب خودتم بپوشون این پایین پر خبرنگاره....براش ادرس رو اس ام اس کردم ....

نیم ساعت بعد:

تق تق تق تق ....به طرف در رفتم و از چشمی به بیرون نیگا کردم...و بعد درو باز کردم....

سارا:سلااااااااااااااااام کسی که نشناختت؟

جی.ار:به نظرت کسی میتونه منو با این کلاه گیس تشخیص بده؟؟؟؟؟

سارا:نه.....ولی اگه دختر بودی چه جیگری میشدی....

جی.ار:اره خودمم تو همین فکر بودم.....

هردومون رفتیم بالا سر رن.....

سارا:ررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررن

رن:جججججججججججججججیغ...چی شده جنگ شده...اااای زلزلههه.....بلا هوایییییییی...

جی.ار:ساکت شو....

رن:ججججججججججججیغ...این دختره کیه....

با این حرف جی.ار کلا گیسشو از سرش دراورد و با عصبانیت به رن خیره شد........

2ساعت از اومدن جی.ار میگذشت و هر3مون تو اون اتاق گیر افتاده بودیم وهمچنان اون خبرنگارا جلو در کمین کرده بودن...

از صبح تاحالا هزار بار انتی بوی و دونگهو زنگ زده بودن ومنم یه جوری دست به سرشون میکردم.....

رن:من گشنمه...

جی.ار و سارا:خفه شو.....

رن:خوب گشنمه....

سارا:ما الان اینجا گیریم همش تقصیر توا....

رن:تقصیر من نیست میخواستی بهم بی محلی نکنی که این طوری بشه.....حالا هم من گشنمه....

جی.ار:خو اون بهت بی محلی کرد تو باید اعتبار گروهمون رو میبردی زیر سوال؟؟؟!!!

رن:اااااااااااااااااه گشنمه...

سارا:به من چه....زنگ بزن لابی یه چی بیاره بخوریم...منم گشنمه....

با تقیر  صدا رن زنگ زدیم لابی و سفارش غذا دادیم.....و بعد از یه ربع سفارش رو اورد و ما هم مثل قحطی زده ها سومالی افتادیم به جون غذا ها.......


نظرات شما عزیزان:

شیدا
ساعت12:44---4 دی 1391
خانومی نومین وو کیه هااااپاسخ:برو بزن تو گوگل عکسش میاد هی هی هی هی یه خواننده بازیگر مدل بیدش داستان بعدی من اونم هست

شیدا
ساعت22:09---3 دی 1391
فدات که سرزدی ناناپاسخ:هی هی هی من شیفه نو مین وو شدم خواننده راک هستش

سارا
ساعت19:22---3 دی 1391
اهم اهم اهم... ایشالا کی بیایم زیارت قسمت بعدی؟

سارا مث اینکه تو خیلی عقده ای هستیا هر دو ثانیه یه بارآدمو تحدید می‌کنیپاسخ:عرضم به حضورتون بنده باید پنهانی بیام اگه خدا بخواد فردا اول صبح یا همین نصفه شب(یوهاهاهاها تو غذا همه قرص خواب بریزم بیهوش شن) الان دقیقا با کدوممون بودی خودت یا خودم


شیدا
ساعت18:26---3 دی 1391
ههههه

پس مثل همیم من بدون فلشم هرگز هههه باشه قبول توازشون نگهداری کن ولی متاسفانه گلکسی میشه مال داداشم ههههواقعا خوشکلن روسا باشه پس منتظر میشیم تا مینا بیادپاسخ:اری اری نه نه گلکسیتم میگیرم اگه بزارم داداشت بگیرتش راستی سر زدم عکسا خیلی خوشمل بود مخصوصا کیسوپ


شیدا
ساعت16:17---3 دی 1391
این وب جدیدمه لینکم کن بیانظر بده خوبببببب ببینم قزاقستان چه میکردی هااااااپاسخ:هه هه واس کار بابام اونجا بودیم 3 سال اینقدر این روسا خوشمل بودن دلت میخواست همشونو بوس کنی
پاسخ:اوکی اگه خدا خواست مینا اومد لینکت میکنه من دسرسی ندارم


شیدا
ساعت16:15---3 دی 1391
خنگول توکه گلکسی تب داری دیگه چرامیلنگی هااااا اصلاحرفشم نزن حتی اگه زلزله هم بیاد بگن اولین چیزی که نجات میدی چیه میگم مودمه اینترنتم و لب تابم وفلشم چون خیلی براش زحمت کشیدم فلشم گم بشه خودمو میکشم تمام فیلمام توشه لبتاب که دیگه اصلا داروندارمه مودمه نت جونمه ههههه حاضرم بمیرم ایناچیزیشون نشه اگه مردم میره دست مردم حد اقعل اوناازش یه استفاده ای بکنن ههههه وداشت یادم میرفت گلکسیم بخاطربرنامه دانلودش ههههههه حال کردیپاسخ:عاشقتم·······اگه خدایی نکرده به عبدیت پیوستی خودم از وسایلات مراقبت میکنم مخصوصا گلکسیت من خودم شبا با لبتاب و تب و فلش و هدفونام میخوابم نصفه شب بیدار شم نباشن کل خونه رو میگردم دنبالشون

mina
ساعت12:12---3 دی 1391
واي مردم از خنده تو هم كه عشق كتكي بابا

واي مام خريديم كيبورد خيلي گنده ميشه وقتي ميخواي بازي كني عصابت رو داغون ميكنه
پاسخ:هه هه هه من قزاقستان بودم پسرا مدرسمونو با چوب میزدم اقا این قدر پز گلکسیاتونو نیاید منم گلکسی تب دارم ولی نت میخوام کی با من عوض میکنه.،؟


شیدا
ساعت21:02---2 دی 1391
ههههه براش کیبورد خریدم این قدباحاله تازه یه برنامه براش نصب کردم میشه هراهنگی که خواستی دان کنی هههه کلی اهنگ یوکیس دان کردم بابازی های مختلف ولی وقتی میرم بیرون بهم زنگ میزنن جرات ندارم درش بیارم بخاطر کیبورد این قدگنده شده ههههههپاسخ:وای که اگه پسرا اینو تو خیابون دستت ببینن متلک بارونت میکنن ولی باز من عاشقشم ای موبایلم نیست نمیدونم کجاست

شیدا
ساعت19:31---2 دی 1391
نمیدونم حتی اگه لازمه قربونی کن ههههههپاسخ:آ ا ا ای نامرد
پاسخ:راستی حال گلکسیت چطوره


شیدا
ساعت18:14---2 دی 1391
عالییییی بود مرسی اوخیییی رن گشنشه سارا یه کاری بکن همین دخترو از دار دنیادارم ههههه پاسخ:میخوای خودمو قربونی کنم بزارم جلوش بخوره

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: